جدول جو
جدول جو

معنی پنجه افشردن - جستجوی لغت در جدول جو

پنجه افشردن
(وَ)
پنجه بردن و پنجه پیچیدن و پنجه تافتن و پنجه تابیدن، کنایه از غالب آمدن بر حریف باشد. (آنندراج)
لغت نامه دهخدا
پنجه افشردن
غالب آمدن بر حریف پنجه پیچیدن پنجه تافتن پنجه تابیدن
تصویری از پنجه افشردن
تصویر پنجه افشردن
فرهنگ لغت هوشیار

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

(وَ)
پنجه زدن و پنجه کردن و پنجه انداختن. پنجه گرفتن. ستیزه کردن. زور کردن با کسی به پنجه
لغت نامه دهخدا
(مُ وَ فَ)
استوار و محکم کردن. (آنندراج). نیک محکم کردن و مضبوط ساختن. (ناظم الاطباء). و رجوع به ترکیبات انجم شود
لغت نامه دهخدا
مقابله کردن نبرد کردن زور کردن با کسی به پنجه پنجه انداختن پنجه گرفتن پنجه زدن
فرهنگ لغت هوشیار